روزنوشت های یک عدد جوجه رنگی:))

داستان آدماس....نشستیم دور هم...زندگیمونو میکنیم.

روزنوشت های یک عدد جوجه رنگی:))

داستان آدماس....نشستیم دور هم...زندگیمونو میکنیم.

خب خب

اموز روز خوبی بود....کلی غر دارم ک چرا هنوز فیلمامو ندیدم ...

اما خوشحاااالمممممم...

یاد گرفتم ک نترسم...ازین بهتر چی آخه:))

خیلی وقت بود به خودم اجازه ی تنها شدن نداده بودم...الان خوبه^^

آها...یه بارون ریز و نرمیم زد امروز....هوا خنک شده بود...و چقد بوی خاک خیس خورده میچسبه:))

در ادامه اینک...

فعلا هییچ:/

حرف ندارم که...والا:|


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.