روزنوشت های یک عدد جوجه رنگی:))

داستان آدماس....نشستیم دور هم...زندگیمونو میکنیم.

روزنوشت های یک عدد جوجه رنگی:))

داستان آدماس....نشستیم دور هم...زندگیمونو میکنیم.

حرفای جامونده

دیشب ک ۴ خوابیدم...بعدم زود پا شدم و کلیییی راه رفتم...

خوابم میاد فقط...

شب بخیر:)

نظرات 2 + ارسال نظر
فندق 1398,04,25 ساعت 08:48

سلآاااامدختر نآزمون چطوریاس؟دلم واست تنگ بشد جآنم+اقا خسته م راهم ک طولانیه جواب دوتا از کامنتایی ک گذاشتمو اینجا میدماول اینکه انشالله داداشتون خوشبخت شهواینکه آقا اصن جگ تلگرام هسینگفدم اینجا بگم واسه قالب زودی پاسخ بگیرم

سلام:دی
من هستم تلگرام...هر وخ کاری داشتی بگو...اینم شوخی کردم جوحه:))
منم:(((دلم تنگ میشه زودی این روزا:((
خلاصه ک دلت آروم؛)

توت فرنگی عزیز سلام ،حالت چطوره ؟
متأسفم ،راستش نمیتونم ،چون یه مسئله ناراحت کننده خانوادگیه
ولی حتی اگر خانوادگی هم نبود بهت رمز نمیدادم چون دوست نداشتم با حرفام ناراحتت کنم ،چون تو هم به اندازه خودت مشکل داری
من اگر دوست خوبی باشم باید با حرفام خوشحالت کنم نه که ناراحت

مراقب خودت باش

سلامم..
خوبم شکر...تو چطوری:)
حرف زدن ک باعث ناراحنی نمیشه...ولی هر جور ک صلاح میدونی:))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.