روزنوشت های یک عدد جوجه رنگی:))

داستان آدماس....نشستیم دور هم...زندگیمونو میکنیم.

روزنوشت های یک عدد جوجه رنگی:))

داستان آدماس....نشستیم دور هم...زندگیمونو میکنیم.

آو

واقعا روز دختر مگ چی داره؟///:

اکس آمده بود برای تبریک...اصلا کلی تعجبم...میخواست منو ببینه.

گفتم ک مخالفم. 

دروغ چرا....ازش میترسم:)

امروز یادش افتادم....کاش میتونستم عاشقش باشم...دلم نخواست^^

مهربون بود اما....

قسمت احمقانه ی ماجرا اونجاست ک این داستان ادامه داره....تو قراره عاشق کی شی؟((:

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.